پیش از
آنکه درباره ی زندگی، گذشته و شخصیت دیگری قضاوت کنی…
خودت را جای او بگذار…
از مسیری که او گذشته است عبور کن…
با غصه ها…
تردیدها…
ترسها…
دردها و خنده های او زندگی کن…
یادت باشد هرکسی سرگذشتی دارد، هرگاه
به جای او زندگی کردی، آنگاه می توانی درباره اش قضاوت کنی
پ.ن:بانویم معصومه علیهاالسلام ! میلادت، نور به چشمها میپاشد و سرور به دلها؛ و رایحه بهشتیات، مشام دل را با عطر خوش حضور مینوازد؛ میلادت مبارک!
و
آن زمان که عاشق می شوی
و می دانی که عشقی هست
و باور داری کسی که تو را دوست دارد
و در آن شبهای سرد و یخبندان با تو می ماند..
در آن لحظات می فهمی دوست داشتن چقدر زیباست .....
و
آن زمان که کسی در فراسوی خیال تو نیست
و تو تنهای تنها در جاده های برهوت زندگی قدم می زنی
تنها اوست که به تو آرامش خیال می دهد.
تـنها تـوئـی تـنها توئی در خـلوت
تنهائیم
تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوائیم
جان گشته سرتا پا تنم از ظلمت تن ایمنم
شــو آفـتاب روشنـم پـیدا بــه نـاپـیدائیم
مـن از هـوسها رسته ام از آرزوها جسته ام
مـرغ قفس بشکسته ام شادم ز بـی پروائیم
دانـی کـه دلدارم تـوئی دانم خریدارم توئی
یـارم توئی یارم توئی شادی از این شیدائیم