گشاده
دست باش، جاری باش، کمک کن مثل رود
باشفقت و مهربان باش مثل خورشید
اگرکسی اشتباه کرد آن ر ابپوشان مثل شب
وقتی عصبانی شدی خاموش باش مثل مرگ
متواضع باش و کبر نداشته باش مثل خاک
بخشش و عفو داشته باش مثل دریا
اگرمی خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش مثل آینه
سلام دوست عزیز.وبلاگ زیبایی دارید.ممنون از حضور سبزتان
خوشحال میشم اگه به اون یکی وبم بیای و نظراتتو بگی.میخوام یه وبلاگ خوب از آب در بیاد.
www.asrenovin2012.blogsky.com
سلام حتما سر میزنم
ممنونم از شما.خوشحال میشم بازم سر بزنید.
راستش اولین وبلاگیه که توش نام خدا زیاده و عنوانشم اینه که حتی اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست..........خوشحالم که با خدایی....
با اجازتون من شما رو لینک میکنم.
نامه ای در جیبم و گلی در مشتم !!
غصه ای دارم با نی لبکی...
سر کوهی گر نیست...
ته چاهی بدهید، تا برای دل خود بنوازم...
عشق جایش تنگ است
سلام خیلی قشنگ بود گلم مرسی
وبت رو اتفاقی دیدم.
خیلی زیباست.
زیاد این شاعر ایرانی رو نمی شناسم. ولی تعریفش رو زیاد شنیدم.
امیدوارم همیشه موفق باشی.
سلام
لطف دارید
والا مولانا یکی از شاعران بزرگ کشور ماست درباره ایشون اگر بخواد صحبت بشه خیلی زمانبر هست و در آخر حق مطلب هم ادا نمیشه ولی من به یه خصوصیت جزئی این شاعر بزرگ برای شناخت شما اکتفا میکنم که انشاالله زمینه ساز این بشه که شناخت بیشتری راجع بهشون پیدا کنید
مهمترین رکن اندیشه مولانا، انسان است. مولانا میخواهد انسان را از وادیهای ژرف و تنگناهای مضیق و خوفناک و باریک گذر دهد تا او را تهذیب نماید و به افقهای حیرت انگیز انسانیت برساند. بنابراین انسان مرکز جهان بینی مولاناست.
این انسان باید از تمام وابستگیها و تعلقات خویش رها شود تا بتواند مراتب وجودی خویش را اعتلا بخشد. سخن مولا اینست که انسانها باید به سرچشمههای اصلی معرفت برسند و خویشتن را خلیفة الله سازند، اما این انسان در بند تعلقات، چگونه میتواند به معرفت حقیقی برسد؟ در نظر مولانا انسانها در زندان های مختلف اسیرگشته، نمیتوانند موانع و حجابهای گوناگون را برای رسیدن به معرفت حقیقی رفع کنند. بنابراین، انسانها باید حجاب ها را بشناسند و کشف و رفع نمایند.(آزادی انسان در اندیشه مولانا)
سلام بر خواهر دانشمندم
موفقیت روزافزونت رو از خدا خواستارم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که بودم
سلام مرسی از لطفتون
انشاالله که بتونیم رعایت کنیم
سلام
خیلی خوشحال شدم که بهم سرزدید. به همین خاطر وظیفه خود دانستم که دوباره بهت سربزنم.
ولی وقتی آمدم منو خجالت دادی. با این توضیح خوبی که از مولانا دادی. به هر حال ممنونم وامیدوارم انسانها به سرچشمههای اصلی معرفت برسند و خود را خلیفة خدا سازند.
با آرزوی موفقیتت.
سلام
مرسی ازلطفتون وظیفم بود
سلام خواهر عزیزم.....آپم...و منتظر حضور سبزتان
س ل ا م....سمانه جان....نظری که واسم گذاشتی خیلی خوجچل بود....دوسش داشتم....تو هم همینطور...
لطف داری عزیزم مطلبت قشنگ بود
هیچگاه هماورد و دشمن خویش را کوچک مپندار چون او بهترین دوست توست؛
اوست که به تو انگیزه پیشرفت میدهد.
*ارد بزرگ*
سلام سمانه خانوم...
پست واقعا زیبایی بود...
من یکی که درس گرفتم...
سلام...
خبر میدادی بروز کردی خواهرم.....
چقدر پندهای زیبایی بود...
مثل خاک...
اری...
دعایم کن
بروزم
یاعلی مددی
محتاجیم به دعا
حتما سرمیزنم
سخت بود ولی عالی
بعضی وقت ها سکــــــوت میکنی چون آنقدررنجیده ای که نمی خواهی حرفی بزنی.
بعضی وقت ها سکــــــوت میکنی چون واقعاحرفی واسه گفتن نداری
گاه سکــــــوت یه اعتراضه
گاهی هم به انتظار
اما بیشتر سکــــــوت واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو که تو در وجودت داری توصیف کنه
چه پست ِمتفاوت و لازمی بود
حال و هوای ِوبلاگستان این چیزا رو لازم داره واقعا
موفق باشید